شعر و عکس عاشقانه | ||
|
من ازمردن نمی ترسم،هراس از زندگی دارمکه هر روزش مثه دیروز،از این تکرار بیزارممن از مردن نمی ترسم،که هر چی باشه یکبارههراس از زندگی دارم،که دردش پر ز تکراره
غریب است دوست داشتن و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛ به بازیش میگیریم. هر چه او عاشقتر ، ما سرخوشتر ، هر چه او دل نازکتر ، ما بی رحم تر . تقصیر از ما نیست ؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند.
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه.
همیشه حرف کمی نبود قرار ومدار عشق
لبخند که می زنم پیدایم می کنی
فریاد نمی کشم که بازگردی
|